مفهوم کلی فرهنگ در لغت عرب، به معنی پیروزی و تیزهوشی، درفارسی، کاشتن و رویانیدن و در لاتین به معنی بارور کردن زمین، در جهت تولید یا حاصل خیزی است اما این معنی های لغوی چندان به تعریف های متفاوتی که از فرهنگ و حوزه های آن ارایه می شود نزدیک نیست و به گفته « علامه محمد تقی جعفری » تعریف های متفاوتی که از فرهنگ در دایره المعارف آمده نتوانسته یک مفهوم جامع را برای فرهنگ معرفی کند. او دلیل نرسیدن به یک مفهوم جامع را در مقدمه کتاب با مثالی ساده این چنین عنوان می کند: عده ای سعی می کنند برای تعیین مرکز دایره نقطه های فراوانی درون دایره بزنند ولی هیچ یک از آن نقطه ها مرکز حقیقی دایره نیست، زیرا صاحب نظر یا جامعه شناسان فرهنگی، آن هویت اصلی انسان را که پرچم خود را در مرز طبیعت و ماورای طبیعت زده است جدی نگرفته و بنابراین فقط به بررسی معلولات عناصر فرهنگی محدود آن هم در عرصه فیزیکی پدیده ها و فعالیت های فرهنگی پرداخته اند. این کتاب پس از مقدمه آن در فرهنگ، دو فصل دارد. فصل اول آن به صورت مبسوط به فرهنگ از دیدگاه هر یک از مراجع لغت زبان های متفاوت دنیا می پردازد و درباره این تعریف های متفاوت بحث می کند. فصل دوم نیز به ماهیت فرهنگ تکاملی می پردازد و از آنجا به فرهنگی می رسد که اسلام بنا کرد و سپس نویسنده بحث مفصلی در فرهنگ غربی و علت های تباهی و فساد آن می کند و...