کتاب فرهنگ ایران و تمدن جهان نوشتۀ ریچارد فولتز، شرحی روش مند بر فراز و فرودهای تمدنی ایران و تاثیرگذاری اش بر محیط سیاسی و فرهنگی پیرامون است. ایران طی سه هزار سال گذشته پیوند دهنده تاریخ جهان بوده است. با قرار گرفتن بر مسیر ارتباطی شرق و غرب، ایران مداوما با تمدن های دیگر برخورد داشته و بر آن ها تاثیر گذاشته است. در واقع ردپای فرهنگ ایران را می توان در سراسر جهان یافت، از باور به پارادایس گرفته تا فرش ایرانی، که نمادی تقریبا جهان شمول از هنر و زیبایی است. ایران - که غربیان تا 1935 آن را پرشیا می خواندند - نقشی محوری در سرآغاز شکل گیری ادارک غرب از خود داشته است، و آن «دیگری» بوده اند که یونانیان باستان با آن خود را تعریف کرده اند. طنز ماجرا اینکه بسیاری از دانشمندان بزرگی که در قرون وسطی فرهنگ کلاسیک «غربی» را به اروپاییان بازگرداندند، ایرانی بودند، هرچند که آن ها اغلب به اشتباه عرب شمرده می شوند، زیرا معمولا به عربی می نوشتند که زبان علمی آن روزگار بود. دین پیشااسلامی ایرانیان زرتشتی بود که بسیاری از باورهایش در ادیان بعدی جریان یافت. امروزه ایران بیشتر به علت ستیزه جویی اش با هژمونی غرب شناخته می شود؛ در نتیجه، این کشور همچنان در نقش همان «دیگری» ظاهر می شود که غرب در تضاد با آن خود را تعریف و ارزش ها را ترویج می کند. به هر حال آنچه که غربیان عمدتا موفق به درکش نمی شوند این است که در قاره آسیا - جایی که بیشتر جمعیت جهان را در خود جای داده است - ایران اغلب به دیده ای مثبت تر نگریسته می شود. در واقع ایران از دید بسیاری از آسیاییان سرچشمه تمدن بوده است، همان طور که از دید غربیان یونان و روم باستان چنین بوده اند. خاصه ادبیات پارسی عمیقا در ترکیه، آسیای مرکزی و هند مورد توجه بوده است؛ همچنین معماری، امور دیوانی، موسیقی، آشپزی و مذهب ایرانی از سایر حوزه های نفوذ نیرومند ایرانی بوده است. مسلمانان آسیا، که سه چهارم از جمعیت مسلمان جهان را تشکیل می دهند، اسلامی را که از صافی ستبر ایرانی عبور کرده است، دریافت کرده اند و واقعیتی که کمتر کسی در موردش می داند اینکه مسیحیت در آسیا و حتی مذهب بودایی در چین و تبت نیز وضعیتی مشابه داشته اند. بنابراین هنگام ارزیابی نقش ایران در تاریخ جهان، باید توجه داشت که تمدن ایرانی بسیار گسترده از مرزهای کنونی جمهوری اسلامی است - حتی گسترده تر از مرزهای امپراتوری های سابق ایرانی (هخامنشی، اشکانی، ساسانی و صفوی) که سرزمین هایشان بسیار وسیع تر بود. امروزه نه از یکی که باید از سه دولت ایرانی سخن گفت: جدای از جمهوری اسلامی ایران، زبان رسمی تاجیکستان و افغانستان پارسی است و به لحاظ فرهنگی ایرانی هستند. ازبکستان جمعیت پارسی زبان بزرگی که دارد که البته عمدتا به رسمیت شناخته نمی شوند؛ ایشان بیشتر در سمرقند و بخارا سکنی دارند. کردها که در شش کشور خاورمیانه پخش شده اند و چهارمین گروه بزرگ قومی را در آن تشکیل می دهند، بخشی از گروه بزرگ تر ایرانی هستند، همچون بلوچ های ایران و پاکستان، پشتون های افغانستان و اوستیایی ها و تات های قفقاز. ریچارد فولتز (Richard Foltz)، نویسنده این کتاب، دکترای خود را در رشته تاریخ و مطالعات خاورمیانه از دانشگاه هاروارد گرفته است. فولتز بر نقش مهم ایرانیان در تاریخ جهان، به ویژه در حوزهٔ ادیان تأکید دارد. او همچنین در اخلاق زیست محیطی و حقوق حیوانات در اسلام و دین زرتشتی نوشته است.