حباب معلق کمدی تلخ و شیرین وودی آلن است که در سال 1945 در بروکلین رخ می دهد.همچنان که انید و مکث با یکدیگر در کشمکش هستند و با آرزوهای به حقیقت نپیوسته ی خود کلنجار می روند،پسرشان پاول که دارای لکنت زبان است برای غلبه به ترس خود از مردم به یادگیری شعبده بازی روی می آورد. می دونی، بعضی وقت ها آدم خودشو تو بد وضعیتی می ندازه. نمی گم خیلیش تقصیر خودم نیست، چون می دونم هست. ولی بعضی وقت ها هرکاری هم بکنی، نمی تونی گره هه رو باز کنی. اون وقت زمان کم کم نزدیک می شه به ته و دیگه تنها امیدت هم الان هاس که از دست بره. فقط ول کن و از سر شروع کن. آدم هر از گاهی باید به خودش اهمیت بده. من هیچ وقت دلم خونواده نخواست بتی. چون می دونستم با ذات من نمی خونه. گوش می کنی... چون می خوام از کارهایی که دارم می کنم دفاع کنم.