نوشتن از نظر آرتور آداموف رهایی از کابوس های شخصی خود، رهایی از کابوس سال های جنگ بود که هر دو به صورتی وصف ناپذیر به یکدیگر گره خورده بودند. از اصطلاح «تئاتر پوچی» و کلمه ی «پوچی» بدش می آمد. می گفت: «زندگی پوچ نیست، مشکل است. فقط خیلی مشکل است.» اضطراب ماوراء طبیعی، احساس هول آور عدم واقعیت خود و جهان، انحطاط و تلاشی زبان، میل به نومیدی و تحقیر خود و، بالاتر از همه، تنهایی آدمی، این هاست مضامین همیشگی نمایشنامه های او. نمایش به عقیده من نمایش تنهایی است و در وهله ی نحست این جمله فلوبر است: «ما در بیابنیم و هیچ کس صدای هیچ کس را نمی شنوند.» و امروز من می توانم آن را چنین اصلاح کنم: «ما در بیابانیم، اما چند تنی هستند که به طور مبهم صدای چند تنی دیگر را می شنوند.»