به نظر من راز متفاوت بودن و دیر یابی مفاهیم مستتر در آثار تجسمی عبدالحمید قدیریان را باید در ایمان او به غیب جستجو کرد و گویی همه راز او در همین یک نکته نهفته است. با مروری اجمالی در آثار تجسمی موجود در این مجموعه به سادگی می توان دریافت که خالق این آثار، ضمن ایمان به خالق هستی، به عالم غیب و تقدم و تاثیر آن بر عالم شهود ایمان دارد. بنابراین، وقتی که به تماشای آثارش می نشینی، تو را بر براق شهود می نشاند و به سفری نورانی و معنوی در عالم غیب میهمانت می کند. و تو از این همه تجلی جمال رب در عالم غیب شگفت زده می شوی و احساس میکنی کوره راه هایی را که دیگران پس از عمری تجربه و ریاضت به سوی جهان تاویل یافته اند، عبدالحمید قدیریان سال ها پیش، آن هنگام که نوجوان تر بود پشت سر گذاشته و امروز در توصیف هنذ تاویلی و ایمان به غیب از هنرمندان هم نسل خود فرسنگ ها جلوتر است. حمید قدیریان اندیشه ای روشن و تکنیکی بدیع و درخور تقدیر دارد، باوجود این، نه تکنوکرات است و نه روشنفکر (به معنای غربی آن)؛ و همین نکته درک آثار او را برای کسانی که افکارش را به درستی نمی شناسند و از دریچه چشمان او به ساحت هستی نمی نگرند به امری دشوار (و شاید نزدیک به محال) تبدیل می کند.