رویکرد پژوهشی این کتاب، توجه به سکوت در دنیای ادبیات نمایشی است، اما در گسترۀ وسیع تر پژوهش های مکتوب، با اشاره ای گذرا به زمینه های روان شناسی، موسیقی، سیاست و ادبیات، به چگونگی حضور سکوت در عرصۀ ادبیات نمایشی پرداخته می شود. هرچند در نگاهی واقع بینانه باید در نظر داشته باشیم که در قلمرو هنر (ادب و اندیشه، نقش و خیال) و در نگاهی عرفانی، هرگونه خلقت و آفرینش، از دل سکوت بیرون می آید . سکوت را، خودداری از گفتن و حرف نزدن نیز معنا کرده اند و همین معنا، ما را بر آن می دارد تا به دنبال چرایی این موضوع بریم: چرا حرف نمی زنیم و سکوت می کنیم؟ علت چیست؟