کتاب دروازه کلاغ : محور اصلی داستان 5 نوجوان است که قدرت های مافوق طبیعی دارند. مت به خاطر جرمی مجازات شد که هرگز مرتکب آن نشده بود. دو راه بیشتر نداشت، یا باید به زندان می رفت یا در کنار زن پیری بنام خانم دوریل در یک روستای دور افتاده به نام لیسرمالینک زندگی می کرد. در این دهکده، حوادث عجیب و وحشتناکی پیش روی مت بود... حوادث مربوط بود به مردمی که به دنبال کشتن او بودند. تمام این وقایع، به مکان شیطان زده ای به نام "دروازه کلاغ" مربوط می شد . مکانی که با سرنوشت وحشتناک مت گره خورده بود و مت تنها کسی بود که می توانست مانع وقوع حوادث تلخ در این مکان شود و... بخشی از کتاب: مت فری من می دانست که مرتکب اشتباه می شود. بیرون از ایستگاه ایپ سویچ کنار دیوار کوتاهی نشسته بود. ژاکت خاکستری، با شلوار جین کم رنگ بد شکل و کفش های کتانی با بند های فرسوده بر تن کرده بود. ساعت، شش عصر بود و قطار لندن تازه حرکت کرده بود و...