نگارنده در کتاب حاضر، در رویکردی تلفیقی، ضمن بیان تصویری که نسل های مختلف جامعه شناسان از جامعة ایرانی ارائه داده اند، به نقش عوامل برون سازمانی بر جامعه شناسی حوزة سیاست، دولت و مناسبات جهانی می پردازد. وی تلاش می کند با تحلیل اندیشه های جامعه شناسانه چون، غلامحسین صدیقی؛ محمد کاردان و علی شریعتی به چالش ها و مناقشات موجود میان جامعه شناسان نسل قدیم و جدید پاسخ دهد و راهکارهایی مناسب برای حل چالش ها و مناقشات ارائه کند. در پایان نیز بر اساس مدل های متعددی رابطة جامعه شناسی و جامعة ایرانی را مورد توجه قرار داده و مدل مناسب استفاده از جامعه شناسی در ساختن جامعة ایرانی را عنوان کرده است. همچنین وضعیت آیندة جامعة ایرانی را از نگاه جامعه شناسی چندوجهی ترسیم کرده است.