موضوع این کتاب، مطالعة تأثیر دین در سیاست جوامع مسیحی و اسلامی است. نگارندة نوشتار حاضر با تأکید بر «جامعه شناسی تاریخی» و اعتماد به این موضوع که هر جامعه ای تاریخ خاص خود را دارد که قابل فرو کاستن به تواریخ سایر جوامع نیست، بر این مسئله پافشاری می کند که نه تنها بین شرق و غرب، تفاوت های بنیانی وجود دارد که «مارکسیست»ها آن را نادیده گرفته اند، بلکه بین جوامع شرق هم تفاوت وجود دارد. وی همچنین معتقد است که «دموکراسی»، خاص کشورهای اروپای باختری یعنی خاستگاه دولت های مدرن است و این موهبت از آن رو نصیب این بخش از زمین شده که چند مولّفه از جمله مذهب کاتولیک آن را از سایر بخش های زمین جدا کرده است. وی بر همین اساس، استدلال می کند که سرزمین های اسلامی و پیروان مذهب ارتدوکس هرگز شاهد دموکراسی نخواهند بود. چرا که وحدت حوزه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، امکان استقلال امر سیاسی را از بین می برد و بدون چنین استقلالی دولت مستقل مشکل نمی گیرد. مشخّصة کتاب، تشویق مخاطب به اندیشه در باب تفاوت ها و پیدا کردن راه حل ها و یافتن منابعی اسلامی سیاسی در پاسخ گویی به این شبهات است.