کتاب حاضر، دربردارندة رمانی با موضوع عاشقانه است. «آسمان» تک دختر خانواده است که به اتفاق مادرش «ستاره» در خانه ای متعلق به پیرزنی باایمان به نام «حاجیه خانم» زندگی می کند. آسمان و ستاره بعد از مدت ها رنج و سختی کشیدن از دست ناپدری آسمان، فرار کرده و در آن خانه اقامت کرده اند. آسمان که اینک دختری هفده ساله است با اصرار، دفترچه خاطرات مادر را می خواند و پی به ماجراهای زندگی مادر، قصة عاشق شدن و شکست ها و سختی هایی را که از جانب ناصر شوهر دومش دیده درمی یابد. ستاره بعد از به دنیا آمدن آسمان، با مرگ شوهرش شهاب مواجه شده و با ناصر ازدواج می کند. ناصر تمامی دارایی او را به نام خود کرده و به آزار و اذیت ستاره و آسمان می پردازد. آسمان با خواندن دفترچه خاطرات، علاوه بر سرگذشت پدرش شهاب، از راز ازدواج مادر با آقای مشتاق دوست شهاب باخبر شده، مشتاق که عاشق آسمان بوده و آسمان نیز به وی به عنوان همسر آینده می نگریسته است.