"چهار صندوق" نمایش نامه ای است به قلم "بهرام بیضایی"، که در آن چهار فرد با چهار رنگ نمادین، مترسکی برای محافظت از خود در برابر خطرهای محتمل علم می کنند، اما نمی دانند که مترسک خود قرار است آفت جان آن ها شود. مترسکی که برای حفاظت از آن ها در برابر خطرات ساخته شده بود و به دست خودشان، به سلاح مجهز شده بود، کنترل همه چیز را به دست گرفته و حتی بر سازندگان خود مسلط می شود. طوری که آن ها را مجبور می کند "چهار صندوق" برای خود بسازند و در آنجا زندانی شوند. اما مگر چقدر می توان در زندان زیست و دم بر نیاورد؟ سرخ، سبز، زرد و سیاه، خسته از زندان هایشان تصمیم می گیرند "چهار صندوق" را بشکنند، اما باید دید که آیا شهامت این کار را دارند و نهایتا این تصمیم چه عواقبی برای آن ها به دنبال خواهد داشت. این نمایش نامه ی سیاسی درخشان که به قلم پربار "بهرام بیضایی" آفریده شده، سوای جلوه های نمایشی که بر جذابیت داستان افزوده است، از یک ویژگی بسیار مهم برخوردار است و آن هم شخصیت پردازی و الگوهایی است که "بهرام بیضایی" در آفرینش شخصیت های نمایش نامه ی "چهار صندوق" به کار گرفته است. هر کدام از رنگ ها، نماینده ی یک قشر جامعه هستند و اندیشه ی طبقه ی مشخصی را به نمایش می گذارند. از زردی که تنها سناریونویس اعتراضات است تا سبزی که زیر عبای معرفت و رسالت، در هنگام نیاز فقط و فقط به ضرورت خود می اندیشد؛ از سرخ که سرمایه داری را به تصویر می کشد تا سیاه که نماد توده ی مردم و آماده ی عصیان است، هر کدام از این شخصیت ها چراغی را در ذهن مخاطب روشن می کنند که نور آن تا مدت ها بر اندیشه ی وی خواهد تابید.