مباحث ناظر بر دولت رفاه را می توان به دو گروه تقسیم کرد. یک گروه اول مشتمل بر مباحثی پایه ای همچون چگونگی کاهش فقر و دسترسی به برابری و نوع بهینه سیاستگذاری ها و مداخلات دولتی. مباحث گروه دوم یا برخاسته از مطالبات گروه های اجتماعی جدید هستند یا حاصل تغییرات در ساخت های اجتماعی یا نهایتا نتیجه دگرگونی در شیوه های جدید سازماندهی کار و جهانی شدن اقتصاد. اکنون بررسی همزمان مباحث پایه ای و مباحث جدید در یک مجموعه واحد می تواند از وجوه مشترک آن ها علیرغم تعلق شان به ادوار مختلف حیات اجتماعی حکایت کند: از جمله وابستگی برنامه های رفاهی در کشورهای مختلف به مسیر تاریخی ای که هریک از آن ها در تدوین برنامه های شان از همان آغاز کار برگزیدند. مسیری که در صدر علل انتخابش، اقتدار نسبی نیروهای سیاسی و اجتماعی حاضر در صحنه به هنگام برآمدن دولت های ملی قرار دارد و پس از آن، شیوه سازماندهی گفت و گوی اجتماعی میان نیروهای درگیر در حوزه رفاه در ادوار مشخص تاریخی - اجتماعی در مراحل بعدی: عواملی که بر فطرت سیاسی مباحث ناظر بر دولت رفاه دلالت دارند.