نویسندگان روس و سایر کشورهای بلوک شرق که زندگی در شوروی استالینی و پسااستالینی را تجربه کرده اند و در سال های پس از فروپاشی شوروی هم در قید حیات بوده و به نوشتن ادامه داده اند، به شکل عجیبی با همه ی نویسندگان پیش و پس از خودشان در سرتاسر جهان تفاوت دارند. تجربه های مهیب پشت سر گذاشتن چند وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و زیستن در شرایط مختلف بحران، وحشت و آتش های زیر خاکستر، موجب شده در هر اثرشان شگفتی بزرگتری برای ما به ارمغان بیاورند! «فقط یک طاعون ساده» نوشته ی «لیودمیلا اولیتسکایا» از طاعون ساده ای حرف می زند که برابر طاعون عظیم تر هیچ است! شخصیت اصلی رمان، پیش از آنکه متوجه ابتلایش به طاعون شود، با عده ی زیادی دیدار و صحبت کرده است. تصمیم حکومت برای جلوگیری از شیوع طاعون و کنترل آن چیست؟ درست در همین لحظه است که طاعون بزرگ تر خودش را نشان می دهد. حاکمیتی که با وجود جبّاری به نام استالین، همه چیز را در امنیتی ترین شرایط ممکن چنان کنترل می کند که انگار تنها راه ممکن حذف همه ی طاعون زده ها از سطح جامعه و جلوگیری از درز و انتشار هرگونه خبر و اطلاعاتی در خصوص طاعون و طاعون زده هاست. «فقط یک طاعون ساده» داستانی ست که زندگی کردن در چنبره ی دروغ و خفقان را برای مردمی که زندگی ازشان دریغ شده، به ماهرانه ترین فرم ممکن روایت می کند.