باختین در اولین نوشته خود (1924) در برابر فرمالیسم روسی در تأملی در محتوا، ماده و فرم موضع می گیرد. هدف مطالعات زیر این است که نشان دهد رمان، تنها ژانر ادبی که در تماس با واقعیت و با شدن شکل میگیرد، جهان کوچکی از زبانهای مختلف است. علاوه بر این، فضا و زمان به شیوهای خاص سازماندهی شدهاند، در ساختاری (یک «کرونوتوپ») که در اینجا در رمان یونانی و لاتین، زندگینامه باستانی، عاشقانههای جوانمردی، فولکلور، رمانس-بت و در رابله بررسی شده است. به نظر می رسد دو عامل اصلی در ظاهر رمان، فرهنگ خنده، باستان و قرون وسطی، و جهان وطن گرایی اواخر دوران باستان باشد. "میخائیل میخایلوویچ باختین")، فیلسوف و متخصّص روسی ادبیات بود که آثار تأثیرگذاری در حوزهٔ نقد و نظریهٔ ادبی و بلاغی نوشتهاست. آثار او، که به موضوعات متنوعی میپردازند، الهامبخش گروهی از اندیشمندان؛ ازجمله مارکسیستهای جدید، ساختارگرایان، پسا-ساختارگرایان و نشانهشناسها بودهاست. اینان، اندیشههای باختین را در نظریههای خود جا داده و ترکیب کردهاند. استالین او را به قزاقستان تبعید کرد و در آنجا کتابهایی نوشت که امروزه اهمیت فراوانی برای مطالعات ادبی و به همین ترتیب، تحلیل و نقد رسانه دارند. مجادلات فراوانی در اینباره وجود دارد که آیا او از نامهای مستعار مختلف برای بعضی از کتابهایش استفاده کرده یا اینکه کسانی که نامشان روی کتابهاست (پاول مدودف، ولنیتن ولوشینف)، واقعا آنها را نوشتهاند. نظر غالب اکنون این است که کتابها را خود باختین نوشتهاست. در بیست سال گذشته یا در همین حدود، که کتابهای باختین به انگلیسی ترجمه شدند، اهمیت باختین بهطور گستردهتری شناخته شد.