قبض و بسط تئوریک شریعت" اثری است به قلم "عبدالکریم سروش" که در آن "نظریه تکامل معرفت دینی" را مورد بررسی قرار میدهد از جنبه های بسیاری مورد نقد قرار گرفته است که همین موضوع این کتاب را در زمره آثار بحث برانگیز سروش در ایران تبدیل کرده است. نوشتار "عبدالکریم سروش" در محتوای مقالات تا جایی که امکان داشته ساده و مملو از نمونهها و اشارات تاریخی فراوان است. در واقع سروش با استناد به مسائلی تاریخی یک صورت بندی جدیدی ارائه می دهد که همین صورت بندی او تبدیل به مرکز بحث و جدل های فراوان میان دین شناسان در ایران شده است. نگارنده کوشیده است که مضامین را به شیوه ای سرراست و مکتبی ارائه کند، اما سخنانش به نحوی باشد که اهمیت و مفهومش توسط خواننده درک شود. موضوع بحث در کتاب "قبض و بسط تئوریک شریعت" بر سر این است که چه چیزی درک دینی را تشکیل میدهد. "عبدالکریم سروش" با تقسیم علوم به دو طبقهبندی عمدهی تولید کننده و مصرف کننده، رشتههایی مانند ریاضیات، فیزیک و فلسفه را در زمره علوم مولد و فقه و حقوق، اصول و دین را علوم مصرفی میداند. وی سپس سه ایده اساسی را برجسته میکند. برای شروع، او بحث میکند که درک دین از خود دین متمایز است. طبیعت با شناخت ما از آن متمایز است، همانطور که درک ما از آن، از خود طبیعت متمایز است. ثانیا علم بشری متحول و زیر و رو میشود و ثالثا اگر دانش بشری تکامل یابد، حتما علم دینی که همان درک انسان است نیز تکامل مییابد. "عبدالکریم سروش" معتقد است که دین در حالت معمول ساکت است و در پاسخ به پرسشهاست که خود را نشان داده و سخن میگوید. این سوالات هم به اقتضای زمانه و تحولاتی که در علوم و مسائل رخ میدهد، ایجاد میشوند. اینکه سوالاتی پیرامون حقوق زن، پیوند دین و تکنولوژی، حقوق بشر و مسائل دیگر مطرح میشود، نشانه تغییر و تحولی است که در فلسفه و علم اتفاق افتاده و به دین رسیده و دینداران را وادار میکند که از این پنجره آن را طرح کرده و پاسخگو باشند.