نویسنده در این داستان تصویری، دو صحنه را به طور موازی به تصویر می کشد. از طرفی از ورود هفت پروانه به اتاق بیمارستان، کلاس درس، سالن کنسرت، خیاط خانه، موزه، کارگاه قالی بافی و شیرخوارگاه سخن می گوید و از طرف دیگر از داماد جوانی سخن به میان می آورد که هم زمان با هریک از این صحنه ها، یک گل بنفشه در باغچه می کارد. پس از کاشتن گل هفتم، عروس و داماد با یک دیگر به عکاسی رفته و در حالی که هفت پروانه روی لباس آن ها نشسته، عکس می گیرند. سپس آن ها هفت پروانه را روی هفت گل بنفشه رها می سازند. تا این که برف، هفت گل بنفشه را پوشانده و پروانه ها نیز به منطقه ی گرمسیری می روند. در این زمان پیرمردی برای آن ها هفت قالیچه هدیه می آورد. قالیچه هایی که نقش هفت پروانه روی آن ها بافته شده بود.