تجربه ی نزدیک به مرگ، پدیده ای با مولفه های رواشناختی و فراروانشناختی است و برای افرادی رخ می دهد که در آستانه ی مرگ قرار گرفته اند. اغلب کسانی که این تجربه را پشت سر می گذرانند با تغییراتی عمیق و نسبتا پایدار در زندگی فردی و اجتماعی روبه رو می شوند. گزارش های دلپذیر و خوشایندی که از تجربه کنندگان نزدیک به مرگ در برخی از کتاب ها منتشر می شود، این ذهنیت را در مخاطبان ایجاد یا تقویت می کند که تمامی تجارب نزدیک به مرگ مثبت و دلپذیر بوده و همه ی داستان های روایت شده از افراد تجربه کننده، پایانی خوش دارند. این در حالی است که بخش قابل توجهی از گزارش های تجربه نزدیک به مرگ، شامل تجاربی می شود که حاوی عناصر ناخوشایند، آزار دهنده، ترسناک، و منفی می باشد. دکتر گریسون و نانسی بوش (Nancy Evans Bush) از محققان تجارب نزدیک به مرگ معتقدند اگرچه تمایل به شنیدن خبرهای خوب و تجارب نزدیک به مرگ خوشایند کاملا قابل درک است، اما این امر سبب انحراف اذهان از کلیت تصویر این تجربیات می گردد.