در طول تاریخ شرح ها و تفاسیر زیادی از مثنوی معنوی ارائه شده است که البته غالب این تفاسیر، ادبی و عرفانی بوده اند و این بدین دلیل است که مفسران، مولانا را عارف و مثنوی را متنی عرفانی فهمیده اند. این فهم از مثنوی معنوی گرچه صواب است و تفاسیر این مفسران نیز مأجور، اما فروکاستن مثنوی به متنی صرفا ادبی و عرفانی دور از انصاف است. در مثنوی معنوی مضامین فراوانی وجود دارد که شرح آن ها صرفا در قالب شهود عرفانی نمی گنجد و می بایست درباره آن ها استدلال کرد. این در حالی است که حتی مضامین عرفانی نیز برای شرح نیازمند زبان فلسفی هستند و...