دیری است که حتی در پژوهش های علمی و تاریخی تلاش میشود که عصر پسین هزار و چهارصد ساله اسلامی را به کلی نادیده بگیرند ویا حتی این دوران انکار کنند و در نهایت ایرانیت، هویت و ملیت ایرانی را صرفا در ایران پیش از اسلام تعریف و جستجو کنند، ولی چنین تلاشی نه علمی است و نه در نهایت مفید و کارساز؛ این درست مانند آن است که کسانی درمغرب زمین مسیحیت را از تاریخ دو هزار ساله متاخر این قاره و دیگر نواحی جهان مسیحی و نیمه مسیحی حذف کنند و آن را نادیده بگیرند و یا بدتر آن را انکار کنند. مسیحیت در تاریخ غرب و دیگر نواحی مسیحی نشین چنان با تار و پود تمدن و فرهنگ مردمان این نواحی و سرشت و سرنوشت شان آمیخته و در نیک و بدشان نقش ایفا کرده که تنها راه مواجهه با آن در مرحله نخست قبول واقعیت ها و در مرحله بعد شناخت دقیق و علمی و منصفانه صیرورت تاریخی تحولات ذهنی و عینی مسیحیت است و بس؛ کار بایسته ای که غریبان دیری است به نیکی انجام میدهند. برای ما ایرانیان نیز، با هر گرایش فکری و سیاسی و عقیدتی، راهی جز مواجهه علمی و پژوهش گرانه و منصفانه با تاریخ مان، از جمله تاریخ دین های کهن و اسلام، نیست. در این کتاب کوشش شده است تا از این زاویه، وقایع پر چالش نیم قرن اول تاریخ اسلام مورد بررسی قرار گیرد.