داستان های وحشت یا همان ادبیات ترسناک، جزو موفق ترین و پرفروش ترین کتابهای ادبی جهان هستند. این داستان ها را هم کودکان دنبال می کنند و هم بزرگترها. دست و پنجه نرم کردن با ترس در عالم داستان، حسی لذت بخش به خواننده اش می دهد و او را ناچار به تعقیب داستان و پیگیری سرنوشت شخصیت های آن می کند. این رمان امریکایی جزو آن دسته کتاب هایی است که به دلیل استقبال خوانندگان، تبدیل به مجموعه ای پرشمار شده و هر کتابش، داستانی منحصر به فرد دارد. با خواندن سطرهایی از شروع داستان متوجه می شویم که مخاطب نوجوان تا چه اندازه مجذوب کتاب خواهد شد: جک آرام به سلنا گفت: «هی... ماه، تو خیلی هم بد نبودی!» از بین تمام دوستان او، جک تنها کسی بود که هنوز سلنا را با نام زمان کودکی اش صدا می زد. جک عاشق این بود که سلنا را دست بیندازد و با ماه صدا زدنش، او را اذیت کند. بیشتر مردم نمی دانستند سلنا به معنی ماه است...