سرخپوست های آمریکای شمالی از بدو ورود اروپایی ها، سعی کردند با آنها گفت وگو کنند و به آنها بگویند و یادشان بدهند که چه طور باید با زمین و طبیعت رفتار کرد. از قرن شانزدهم تا قرن بیستم، تنها پاسخی که سرخ ها از سفیدها می گرفتند، گلوله و آتش بود. کتاب «جبین بر خاک نه: خودنگاره ی زندگی سرخپوستان» مجموعه ای از گفتارها، نطق ها و نوشته هایی ست که در این قریب به پانصدسال از این مردم به جا مانده است و شرح ماوقع زیست، زندگی، آداب و سنت هایشان است. سرخپوست ها که همواره با جهان در صلح بودند و هزاران سال به سادگی و زیبایی، زمین، آسمان و دریا را پاس داشته بودند و هیچگاه برای منافع مادی و کسب ثروت شخصی زندگی نکرده بودند، با ورود سهمناک سفیدپوست ها، با مردمانی روبرو شدند که سرشار از طمع، حرص و آز، حاضر بودند همه چیز را نابود کنند و دست به هر تخریب و جنایتی بزنند برای رسیدن به خواسته هایشان. از همین روی بود که برای تغییر این نگاه و بینش و برای حفظ زمین و طبیعتی که به آن عشق می ورزیدند، تلاش کردند با سفیدها به مصالحه برسند و از داشته هایشان به آنها بیاموزند. کتاب «جبین بر خاک نه: خودنگاره ی زندگی سرخپوستان» نوشته و گردآوری «تی. سی. مکلوهان» سرشار از گفتارهایی از تلاش این مردم است برای ارمغان دادن هرآنچه دارند از بینش و دانش، به مردمان سفید. اگر اروپایی های مهاجم به خاک آمریکا، چیزی از بینش این مردم یاد نگرفته و به کار نبستند و با رفتاری که در قبال زمین و اقلیم آنها داشتند، خشم و نومیدی شان را موجب شدند، باقی مردم جهان می توانند از نوشته ها و گفته های عمیق و جهانشمول و در کمالشان، برای اصلاح و بهتر کردن زیست فردی و اجتماعی شان استفاده کنند. کتاب «جبین بر خاک نه» به همین خاطر کتابی مهم و خواندنی ست که می تواند همچون آموزگار و راهنمایی چراغ به دست، نور بتاباند بر تاریکی راه های پیش رو.