این دفتر، روایت لحظه لحظه هجرت امام حسین(ع) از مدینه به مکه و از عرفات به قربانگاه نینواست و در واقع، روایت هجرت غریبانه از مدینه به خانه خدا و خداست. هم چنین گزارش صحنه به صحنه شهادت امام و یارانش در روز عاشورا؛ گزارش هنگامه نبرد، غریو فتح و چگونگی عشق بازی که حسین در آن محاسن به خون خضاب کرد. بر اساس مطالب کتاب، در تاریک ترین روزگار بشری، در تیره ترین روز جهان، رادمری مصمم و فداکار، برای نجات بشر به پا خاست و همه نیروی خود را در این راه به کار برد. از همه چیز خود دست کشید و هستی خویش را فدا کرد. این مرد، محمد(ص) بود، مردی که برای دعوت به توحید و یگانه پرستی قد برافراشت، مردی که هدایت بشر را پیشه خود ساخت. مردی که برای مبارزه با ظلم و بیدادگری قیام کرد و از چهره زشت ستم گری پرده برداشت. مردی که بهترین ارمغان را برای بشر آورد؛ ارمغانی که چشم بشر، بهتر از آن ندیده بود و نخواهد دید؛ ارمغانی که گوش بشر، برتر از آن نشنیده بود و نخواهد شنید. ارمغان این رادمرد بزرگ، نشان دادن راه خوش بختی به بشر بود و دعوت بشر به پیمودن آن راه، راه خوش بختی فرد، راه خوش بختی اجتماع، در همه جا و در همه زمان ها. این راه خوش بختی را خودش «اسلام» نامید. اسلام، یعنی آسایش جاویدان، یعنی همیشه خوب زیستن، در زندگی خوش بودن و پس از مرگ نیز خوش بودن. اسلام آمد تا قلدری و زورگویی را ریشه کن کند؛ تا فقر را از صحنه روزگار براندازد، تا از بشر انسان سازد؛ تا وی را از خودخواهی و حیوان گرایی بپیراید؛ تا او را به زیبایی ها و نیکی ها بیاراید. اسلام آمد، تا نژادپرستی را بکوبد؛ تا تعصب را از میان بشر بروبد. تعصب از هرگونه باشد، چه تعصب نژادی، تعصب قبیله ای، تعصب دینی و... ناپسند است و با انسان بودن سازگار نیست. تعصب، از «من» پرستی ریشه می گیرد.