پدیده همزمانی را کارل گوستاو یونگ وارد ادبیات روان شناسی کرد. او در یکی از جلسات مشاوره اش در حال شنیدن خواب یکی از مراجعانش بود که وی اشاره به نوعی سوسک طلایی رنگی می کند که در خوابش آن را دیده است و سعی دارد شکل و شمایل آن را برای یونگ توضیح دهد و در همین حین یونگ صدای ظریفی را در کنار پنجره اش می شنود و نگاه خود را به آن سمت بر می گرداند و سوسکی را می بیند که تقلا می کند به داخل بیاید. به مراجع اشاره می کند و می گوید: «این شکلی بود؟» و مراجع با بهت جواب می دهد: «دقیقآ همین سوسک بود!» این تجربه یونگ برای شروع درک همزمانی مفید است ولی برای شرح آن نیاز به تجارب و تبین بیشتری است که این کتاب به یقین اثری فاخر در این حوزه است؛ چون شما را به درک جالبی از اثر همزمانی در انتخاب شغل، ازدواج و سایر موضوعات بنیادی زندگی رهنمون می سازد، و پرده ای را ازمقابل دیدگان ما کنار می زند که حداقل سود آن بیداری است که در طول زندگی روزمره سخت می توانیم آن را پیدا کنیم، و نیازمند آن هستیم که بادقت و هشیاری بیشتر به رخدادهای زندگی مان نظر بیاندازیم. همه اتفاقات چه خوب ، چه بد بنا به دلیلی رخ می دهند که ما باید با درک پدیده همزمانی که در این کتاب مطرح می شود با دلایل رخدادها آشنا شویم و خود را وارد بازی بزرگتری از آن چه اکنون رخ می دهد کنیم .کسانی که معنی این مفهوم را در نمی یابند همچون افرادی می مانند که بی هدف زندگی را دنبال می کنند. اگر دوست دارید حکمت آن چه که در روابط عاشقانه ،محیط کار و زندگی شخصی تان رخ می دهد را بهتر درک کنید این کتاب نقطه شروع خوبی است.