ویکتور ترنر به عنوان نظریه پرداز انسان شناسی بر آن بود که جامعه و فرهنگ را همانند یک فرآیند درک کند. در واقع ترنر نسبت به رویکردهای موجود، قائل به سیالیت بیشتری در جریان درک واقعیت اجتماعی بود. ترنر تلاش می کرد تا نشان دهد که واقعا جامعه چگونه توسط اعضای آن زیست می شود و چگونه واحدهای نمادین، میدان های اجتماعی و ژانرهای زیباشناختی، معنا و احساسات را ساخته و پرداخته می کنند و تغییر می دهند. تاکید بر مفهوم درام اجتماعی اهمیت مفهوم اجرا و نمایش را در اندیشه اجتماعی او نشان می دهد. درک نظریه ویکتور ترنر از سویه های دراماتیک و نمایشی جامعه یا در واقع تلقی فرهنگ به مثابه اجرا و نمایش موجب شکل گیری گفت و گو میان انسان شناسی و مطالعات اجرا و نمایش شده است.