«مرگ آگاهی» رهایی بخشی نیروی غریب و هولناکی ست که ناپایداری جهان و مناسباتش را به رخ می کشد. از سقراط تا داستایوفسکی و فوئنتس، به وضوح می توان این فهم ناپایداری جهان را دید و لمس کرد. نویسندگان و اندیشمندانی که هرکدام به نوعی وجود تصادف و بی اختیاری آدمی برابر مرگ را پیش رو گذاشتند و همه ی تلاششان تشویق به رفتن ورای روزمرگی های زندگی بود. در این میان اما مواجهه با مرگ در معنای واقعه ای ناگزیر که زمان وقوعش برایمان روشن است، تجربه ای ست که کمتر کسی با آن روبرو بوده و اگر کسی این مهم برایش اتفاق افتاده کمتر شخصی از این میان را می توان سراغ گرفت که از مواجهه اش با این تجربه نوشته باشد. کتاب «نوشتن از مرگ» از «کری تیلور» به ادبیات درآوردن مواجهه ی شخصی خود نویسنده با مرگ خودش است. تیلور که کمی پیش از مرگش از قریب الوقوع بودن آن مطلع می شود، لحظه به لحظه از رویارویی اش با این درگذشتن می نویسد و بی وقفه تمام جزر و مدهای جسمی و روانی اش را شرح می دهد. «نوشتن از مرگ» مواجهه ی ادیبانه، فلسفی، شوخ طبعانه و دیوانه وار نویسنده ایست که به یقین می داند چند روزی بیشتر زنده نخواهد بود. آگاهی نویسنده ی کتاب از مرگ، به تصور پیشینی اکثریت آدم ها نسبت به زندگی و مرگ حمله می کند و این حمله را نیز ابتدا از خودش آغاز می کند. کتاب «نوشتن از مرگ» اثری نوشته ی «کری تیلر» است که نخستین بار در سال 2016 انتشار یافت. نویسنده ی استرالیایی، «تیلر»، که پس از مدتی با این خبر مواجه شد که دیگر درمانی برای سرطان مغزش وجود ندارد، در این شرح حال تأثیرگذار و فوق العاده صادقانه به تأمل در مورد پایان زندگی اش می پردازد. «تیلر» که در سال 2016 از دنیا رفت، هم خشم ها، ناراحتی ها و نگرانی های خود را—به خصوص نسبت به عزیزانش—با مخاطبین در میان می گذارد و هم از پذیرش این اتفاق اجتناب ناپذیر سخن می گوید. او نگاهی دوباره به دوران کودکی و خانواده اش می اندازد و روابط شکننده ی والدین و خواهران و برادرانش، لذت مادر شدن، و زندگی غیرمعمول و شگفت انگیز یک نویسنده را به خاطر می آورد.