این ادعای گزافی نیست، اگر گفته شود شهید آیتالله دکتر بهشتی، در فهم اهمیت، جایگاه و نقش تشکیلات در حرکت بهسمت جامعهای که آرمانهای مردم در آن تبلور پیدا میکند، گوی سبقت را از دیگران ربوده است. شهید بهشتی طی سالهای ۱۳۴۹-۱۳۴۴ در شکلگیری و ارتقای کمی و کیفی «اتحادیۀ انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا» تأثیرات شگرفی داشته است. این تشکل به رساترین صدای نهضت اسلامی ایران در خارج از کشور تبدیل شد. نوع رابطۀ دکتر بهشتی با این تشکل، نقطهنظرهای او در زمینۀ تشکیلات و سازماندهی، ایدههای مطرح شده درجهت پویایی و استقلال سازمان نامبرده و دهها نکتۀ دیگر، شخصیت بیبدیل ایشان را در زمینۀ نظریات تشکیلاتی نشان میدهد. شهید بهشتی، ماهها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، بنابر تجربۀ چندینوچندسالهای که در زمینۀ فعالیتهای اجتماعی-سیاسی داشت؛ ضرورت کار تشکیلاتی و ایجاد تشکلی اسلامی را احساس کرد و سرانجام بعد از موافقت امام خمینی در ۲۹ بهمن ۱۳۵۹ بههمراه تعدادی دیگر از همفکران خود تشکلی به نام «حزب جمهوری اسلامی» تأسیس کرد. تجربیات دیگر ایشان در زمینۀ فعالیتهای اجتماعی-تشکیلاتی که از اوان نوجوانی در منش و روش او جلوه داشته است و ارزیابیهای نقادانۀ ایشان از فعالیتهای دستهجمعی و تشکیلاتی، از شهید بهشتی شخصیتی ساخت که بعدها او را بهعنوان مدیری مدبر، دوراندیش، نهادساز، برنامهریز و پایبند به اصول کار جمعی معروف و مشهور کرد. بهطوریکه امام خمینی دربارۀ ایشان میفرمایند: «ایشان را من بیست سال [یا] بیشتر، میشناختم. مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان بر من معلوم بود. من او را یک فرد متعد، مجتهد، متدین، علاقهمند به ملت، علاقهمند به اسلام و بهدردبخور برای جامعه خودمان میدانستم». صدای فریادهای دلسوزانه شهید بهشتی در مورد تشکیلات در لابهلای هر بحث و مصاحبه و نوشتهاش، دل و جان هر انسان آگاه و دغدغهمندی را به وجد میآورد. انشاءالله که این کتاب مطلع خوبی باشد برای بهشتی شدن تشکیلاتمان چرا که تشکیلات باید تشکیلات بهشتی باشد.