موضوع این کتاب دقیقا خلأ نیست، بلکه آن چیزی است که در اطراف یا درون آن وجود دارد. برای شروع این موضوع چیز زیادی وجود ندارد: هیچ، غیرمحسوس، تقریبا غیر مادی؛ امتداد چیزی، چیزی خارجی، آن چه خارج از ماست، آن چه در میانش حرکت می کنیم، محیط اطراف ما، فضایی که پیرامون ماست. فضا. نه آن فضاهای بی حد و حصر که سکوت و بی کرانگی اش، با چیزی مانند ترس به پایان می رسد و نه فضای پیرامون سیاره ها و ستاره ها که ذره ای از آن به تسخیر درآمده، یا فضای بین کهکشان ها، بلکه فضاهایی که به طریقی در دسترس اند: مثلا شهرها یا دهات یا دالان های متروی پاریس یا پارک عمومی. ما در فضا زندگی می کنیم، میان این فضاها، این شهرها، این دهات، این دالان ها، این پارک ها. این موضوع برای ما بدیهی است. شاید به راستی بدیهی باشد؛ اما نه تنها بدیهی نیست، بلکه نباید آن را چیزی عادی پنداشت. فضا در ظاهر واقعی است و در نتیجه به احتمال زیاد منطقی است. حتی می توانیم به خودمان اجازه خیال پردازی دهیم و...