مجموعه «اندیشههایی در روانکاوی» به مفاهیم روانکاوانه میپردازد و ارتباط آنها را با زندگی روزمره، و قابلیت استفاده از این مفاهیم در درک ماهیت جامعه و فرهنگ انسانی را تبیین میکند. احساس گناه تجربهای منحصرا انسانی است، و یکی از بنمایههای اصلی کاوش در تصورات انسان است، و از گذشته و تراژدیهای یونانی گرفته تا تیتر اخبار مربوط به زمانة ما دربارة محکومیت قاتلان و کسانی که با کودکان بدرفتاری کردهاند حضور دارد. احساس گناه در دنیای واقعی خطاهای اخلاقی برای حفظ پیوستگی جامعه ضروری به نظر میرسد، اما بسیاری از افراد هم احساس گناهی را تجربه میکنند که بر اساس ارزشهای خودآگاهانة آنان قابلتوجیه نیست. این احساسات از کجا میآیند؟ از دیدگاه روانکاوی، این شکل رواننژندانة احساس گناه از دوران کودکی و احساسات ناخودآگاه دوسوگرای کودک نسبت به بازنمایی درونی نمودگارهای والدینی او منشأ میگیرد. به یک تعبیر، احساس گناه وقتی اتفاق میافتد که احساسات ناخودآگاه جنسی، پرخاشگرانه و ویرانگر کودک با ترس از نابود کردن منبع عشق و امنیت او در تعارض قرار میگیرند. نویسندهی این کتاب اندیشههای روانکاوانهی مرتبط با احساس گناه را توضیح داده، و در ادامه حالات ذهنی ناشی از احساس گناه رواننژندانه در دوران بزرگسالی، و تأثیر آن بر جامعه و فرهنگ را تبیین میکند.