از همان زمانی که یونانیان باستان و در صدر همه، سقراط، بر توانایی انسان و عقلانیتش تأکید کردند و اعلام نمودند انسان میتواند بر اشتباهاتش وقوف یابد، عقلانیت انتقادی شکل گرفت و تا امروز به حرکت پیسروی خودش ادامه داد. مسئلهی جستوجوگری، اعتراف به اشتباه، تلاش برای یافتن دلایل اشتباه و راه حلهای آن، بخشی از پروژهی بزرگ عقلگرایی انتقادی از ابتدا تا به امروز بوده است. کارل پوپر، نامدارترین فیلسوف عقلگرایی انتقادی در سدهی گذشته، فرایند عقلگرایی انتقادی را حرکت در پروسهی شناختی میدانست که باید پیش از هرچیز پرسشها را تشخیص داد و با آنها مواجه شد و حدسیات ما که همان پاسخهای این پرسشها هستند تا زمانی که به نقد و آزمون گذاشته نشوند، فقط یک گمانه بیش نیستند و اینکه هیچ طریق نهایی برای حل مشکل وجود ندارد و انسان و سایر موجودات در طبیعت مشکلاتشان را با همین گمانهزنیها برابر مشکلات مختلف حل کردهاند. هانس آلبرت، یکی از مهمترین فیلسوفان عقلگرایی انتقادیست که قریب چهار دهه همراه پوپر و در محضر او بوده است. آلبرت عقلگرایی انتقادی را پس از پوپر چنان گسترش داد که امروز فیلسوفی در این نحلهی فلسفی همسنگ او وجود ندارد. کتاب «هانس آلبرت؛ درآمدی بر عقلگرایی انتقادی» به بررسی و معرفی آرای این فیلسوف و شارح بزرگ پرداخته و به شناخت او و عقلگرایی انتقادی کمک بسیاری میکند. «اریک هیلگن درف» که خود نیز مانند آلبرت آلمانیزبان است، با نوشتن کتاب «هانس آلبرت؛ درآمدی بر عقلگرایی انتقادی» اولین کتاب جامع و روشن دربارهی این فیلسوف علم و شارح بزرگ پوپر را در اختیار دانشآموختگان فلسفه گذاشته است.