چندگاهی است که در ایران شاهد مطالعات بینارشتهای میان ادبیات کلاسیک و دانشهای نوین هستیم. اهمیت اینگونه مطالعات آنگاه ضروریتر مینماید که بدانیم بازخوانی و بررسی ادبیات کلاسیک هر کشوری با توجه به این دانشها به گشوده شدن دریچههای جدیدی برای ادراک بهتر آن میانجامد. رایجترین رویکرد بینارشتهای به ادبیات در ایران، مطالعات روانشناختی آثار ادبی است. بزرگ علوی جز اولین کسانی بود که چنین کاری کرد. پس از او افراد بسیاری به پدید آوردن آثاری با رویکرد روانشناختی به ادبیات پرداختند؛ اما بررسی ادبیات و اقوال و آرا بزرگان تصوف که متاثر از کتابهای مقدس هستند، با توجه یه یافتههای علم فیزیک، بسیار جدیدتر و متاخرتر از رویکردهای روانشناختی است. به همین دلیل، پژوهشهای اندکی درباره میزان و چگونگی انطباق اقوال مذکور با دستاوردهای علم فیزیک به زبان فارسی تالیف یا ترجمه شده است. کتاب پیشرو یکی از آثاری است که با بهرهگرفتن از کلیت نظریه نسبیت آلبرت اینشتین به بررسی مفهوم وجود، هستی و ماهیت آن در اسطورهها، قصص موجود در کتاب مقدس و قرآن کریم و نیز اقوال عرفای اسلامی پرداخته است.