مدیران فیلمبرداری در تاریخ سینما نقشی اساسی و ویژه داشتهاند. سهم مدیران فیلمبرداری در کیفیت هنری بسیاری از فیلمهای مهم تاریخ سینما حتی بیشتر از کارگردانان بوده است و در بسیاری از فیلمهای بزرگ تاریخ سینما نیز ترکیب کار کارگردانان و مدیران فیلمبرداری موجب به ثمر نشستن آنها شده است؛ «ارنست هالر»، «گرگ تولند» و ... در سینمای کلاسیک آمریکا، «جوزپه روتونو»، «اوبالدو آراتا»، «جانی دی ونانتزو»، «ویتوریو استورارو» و ... در سینمای ایتالیای دهههای چهل، پنجاه، شصت، هفتاد و هشتاد، «رائول کوتار» در موج نوی سینمای فرانسه، «مایکل بالهاوس» و «رابی مولر» در موج نوی آلمان و سینمای مستقل آمریکا و «امانوئل لوبزکی» که مشهورترین و پرافتخارترین مدیر فیلمبرداری دوران ماست با فیلمبرداریهای درخشانش در آثار «ترنس مالیک»، «الخاندرو گونسالس اینیاریتو» و «آلفونسو کوارن» و جوایز اسکار پیدرپیاش؛ اینها و بسیاری نامهای دیگر، به تصویر در سینما کیفیتی زیباشناسانه دادهاند که بدون وجود آنها ناممکن بود. نماهای باشکوه «برباد رفته» بدون «ارنست هالر»، «یوزپلنگ»، این شاهکار تمام دورانها بدون «جوزپه روتونو»، ترکیب عظمت و آوانگاردیسم لانگ و گدار در «تحقیر» بدون «رائول کوتار»، اهمیت هندسهی پلانها در «رولت چینی» بدون «مایکل بالهاوس»، ستایش نور و سایه و اهمیت طبیعت نور در «پاریس، تگزاس»، «مرد مرده» و «شکستن امواج» بدون «رابی مولر» و فهم فلسفهی پلانهای «درخت زندگی» بدون «امانوئل لوبزکی» ناممکن بود. کتاب «حرفهی من، مدیر فیلمبرداری» مجموعهای از گفتوگوهای انجام شده با نوابغیست که بیشترشان در سایهی فیلمها و فیلمسازان مشهورشان مهجور بوده و ماندهاند. خواندن این گفتوگوها در این کتاب نه فقط ما را با نخبههای حرفهی فیلمبرداری، بلکه با انگارههای فلسفی و زیباشناسانهشان نیز آشنا میکند. کتاب «حرفهی من مدیر فیلمبرداری» یکی از بهترین کلاس درسهاییست که هر فیلمبردار جوانی میتواند خودش را به حضور در آن دعوت کند تا بداند که فیلمبرداری فیلمها فقط کار یک تکنسین نیست و فیلمبردار سینما باید سینما به عنوان فرمی برای اندیشیدن را فهم کرده و گسترش دهد.