کتاب حاضر، درباره دیوانها و قشون نظامی عصر صفوی است و در سه فصل تنظیم شده است: فصل نخست، دربارة سازمان حکومت مرکزی، مناصب عالی دولتی و رویههای دیوان عالی است. فصل دوم به بحث دربارة حکومت ایالتی اختصاص دارد. همچنین اطلاعاتی دربارة منصب داروغه و وزیر عرضه شده است. موضوع فصل سوم نیز قشون صفویه، چگونگی شکلگیری آن و اصطلاحات در قشون است. البته بحث این فصل به سازمان واحدهای مختلف قشون محدود نمیشود، بلکه سلاحهای مورد استفادة آن، تاکتیک و رزمآرایی مورد عمل و نحوة پیروزی در نبردها و محاصرهها نیز شرح داده شده است. نتیجة نگارنده نیز از پژوهش حاضر، چنین است: «ساختار قدرت در دولت صفوی پس از 1600، که قبایل قزلباش ناگزیر قدرت خود را با گروه جدیدی در پیکرة نظام یعنی غلامان تقسیم کردند و خود اینان نیز، بعدها به خواجهسرایان پیوسته، جابهجایی عمدهای صورت گرفته است. این پراکندن قدرت موجب تشدید قدرت اجرایی سلطنت شد، اما نهایتا به سبب ناممکن شدن ادارة کشور به دست سیاستمداران قدرتمند، دولت را فلج کرد. نبود یک اصل راهنما یا ایدئولوژی این جریان را شدت بخشید و سرانجام زوال سلسلة صفوی را سبب شد».