همهی داعیهداران لیبرالیسم و نئولیبرالیسم و مدافعان سرسخت سرمایهداری و بازار آزاد، همانها که بازار آزاد و قواعدش را همچون وحی منزل میدانند، هماره برای مدعاهایشان پیرامون لاتغیر بودن اصول بازار آزاد، پای «آدام اسمیت» را پیش میکشند. نام این فیسلوف و اقتصاددان در تمام دو سدهی اخیر به عنوان بزرگترین نظریهپرداز لیبرالیسم از سوی صاحبان و سردمداران جهان شنیده شده و او را برابر مارکس و مارکسیسم قرار دادهاند. هروقت خواستهاند حقوق سرمایهداران و صاحبمنصبان را صیانت کنند و بگویند که تنها راه نجات جامعه و اقتصاد، حفظ حقوق این جماعت است، آرای اسمیت را ذکر کردهاند و تفسیرهای خودشان از او و «ثروت ملل»اش را ارائه دادهاند. کتاب «آدام اسمیت در پکن: تبارهای قرن بیست و یکم» با پیش کشیدن خوانشی کاملا متفاوت از اسمیت و نظریاتش، پرسشهایی را برابر همهی نئولیبرالها و حامیان اقتصاد نئوکلاسیک و ... گذاشته که قابل تأمل است. «جووانی اریگی» نظریهپرداز بلندآوازهی ایتالیایی در این کتاب کل برداشت نئولیبرالها از عبارت «دست پنهان بازار» اسمیت را کجفهمی و بدفهمی میداند و استدلال میکند که به عکس همهی تفاسیر پیشین، اتفاقا بسیاری از نظریات این اقتصاددان اسکاتلندی ضدیت تمام و کمالی با سرمایهداری دارد. «آدام اسمیت در پکن: تبارهای قرن بیست و یکم» همهی آن تعبیرها و نسبتهایی که به اسمیت دادهاند و قواعد بازار را همچون جاذبهی نیوتون فرمولبندی کردهاند، رد میکند و با ادلههای فراوانی نشان میدهد که این فیلسوف اخلاقگرا حامی کارگران بود و جنبههای اجتماعی و زیستی و اخلاقی را مهمتر از همهی قوانین و قواعد میدانست و این تقسیم کار و تخصصی شدن آن را که به نابودی زیست اخلاقی و معنوی کارگران منجر میشود، تقبیح میکرد. کتاب «آدام اسمیت در پکن: تبارهای قرن بیست و یکم» نوشتهی «جووانی اریگی» را برای گشودن دریچههایی تازه میان خیل نظریههایی که دویست سال خوانش غالب اقتصاد جهان بودهاند، باید خواند و در آن عمیق شد.