آنطور که شیطان می گفت، بازمانده نبرد سه نسل امپراتوری، جاودانه می شود و هزار سال بر زمین حکمرانی می کند. ولیعهد که غرق در بازی شیطان بود، دیر یا زود باید در مقابل پسرش قرار می گرفت، پس در روز تولد او، قصد جانش را کرد. اما آرش نیرومند ترین جنگجوی امپراتوری، به قیمت جان خود پسر را نجات می دهد و او را به برادر خود برزو که یکی از رهبران گروه یکتاپرست ایزدیار است، می سپارد. شاه پدر و شاه پسر که از مرگ نسل سوم امپراتوری مطمئن بودند، سال ها با یکدیگر می جنگند و خون می ریزند اما هیچ یک بر دیگری غالب نمی شود. تا اینکه نسل سوم امپراتوری پا به میدان مبارزه می گذارد و برای بقای نسل بشر می جنگد!