مطالعات سینمایی و رویکردهای گونهگون آن به خاصه در سالهای اخیر، مرزهایی را درنوردیده که نوشتن دربارهی فیلمها و سینما را از همهی گونههای نقد هنری پیش انداخته، همانطور که خود سینما نیز مرزهای هنر، تاریخ و فلسفه را در طول حیاتش دگرگون کرده است. نوشتن دربارهی فیلمها با ایدههای نوآورانه و جزءنگر نویسندگان و متقدان سینهفیل در سرتاسر جهان، جلوهای تازه و عمیقا متفکرانه و درعینحال سرشار از ذوق و احساس به مطالعات سینمایی داده که با روح حقیقی هنری پویا همچون سینما، تطابق دارد. سینما هنر تصویر بدنها، بدنهای انسانی، در فرمها و وضعیتهایی میان مرگ و زندگی، آنی زنده و آنی مرده است. بدنهایی که از اولین تصویرهایی که با دوربین لومیرها ثبت و ضبط شد تا به امروز، همواره در فیلمهای حقیقی که میتوان نام سینما بر آنها گذاشت، جلوهای حیرتانگیز داشتهاند. این جلوه، همان است که میان سینما و تمام هنر و تمام تاریخ، خطی میکشد و آن را بالکل در وضعیتی دیگر قرار میدهد. کتاب «بدن بهمثابۀ شیء سینمایی: مرده و زنده» با نثر، لحن و نظرگاهی که مختص «لزلی استرن» است، نظریههای فمینیستی نقد فیلم، فلسفهی امروز، نظریههای روایت و مسئلهی بازیگری در سینما را به گفتوگو با هم وامیدارد و با رفتن به درون فیلمهایی از فورد و هیچکاک و افولس تا آنتونیونی و گدار و واردا و ... به متنی سرشار از نکتههای ناب و راهگشا در باب مسئلهی بدنها در سینما میرسد. «بدن بهمثابۀ شیء سینمایی: مرده و زنده» اشیای سینمایی در وضعیتهای جاندار و بیجان را با نکتهسنجی عاشقانهای، همانگونه که یک سینهفیل باید باشد، زیر نظر گرفته و با رفتن به درون چند فیلم خاص تاریخ سینما، خوانندهاش را نه فقط به تماشای دوباره و دیگرگون آن فیلمها، بلکه به دگرگونه دیدن تمام تاریخ سینما دعوت میکند.