مجموعهی حاضر مشتمل است بر هفت مقاله در خصوص “مکتب نگارگری اصفهان” که در دو بخش فراهم آمده است: بخش نخست به “رضا عباسی” از مشهورترین نقاشان عهد صفویه و متعلق به مکتب اصفهان و بخش دیگر به سه تن از شخصیتهایی اختصاص یافته که در شکلگیری مکتب اصفهان نقش داشتند و خود متعلق به مکاتب پیشین بودند (آقا میرک اصفهانی) و یا از شخصیتهای بارز مکتب اصفهان قلمداد میشوند (علی قلی بیک جبادار و معین مصور). مقالات عبارتاند از: “رضا عباسی: نقاش توجیهگر چهرهی زمان/ حبیبالله آیتاللهی”، “مفهوم فضای اتمیستی در آثار رضا عباسی، پایهگذار مکتب نقاشی اصفهان/ مهرداد احمدیان”، “رضا عباسی/ عبادالله بهادری”، “دورانشناسی آثار طراحی و نقاشی رضا عباسی/ اصغر جوانی”، “علی قلی بیک جبادار کتابدار/ یعقوب آژند”، “معین مصور و مکتب اصفهان/ مهدی حسینی” و “مولانا جلالالدین مهرک اصفهانی: هنرمند بهزاددست/ مهدی هراتی”. گفتنی است، نقاشی مکتب اصفهان (۱-۱۱۳۵ ق) فصل آخر دوره درخشانی است که مکاتب بزرگی همچون هرات، تبریز (اول و دوم)، قزوین و مشهد را دربرمیگرفت. مکتب اصفهان در این تقریبا یکصد و پنجاه سال شاهد تحولات و دگرگونیهایی بود که موجب پیچیدگی آن گردیده است. حضور شخصیتهای بارزی چون “رضا عباسی”چنان توجه محققان ایرانی و خارجی را به خود جلب کرده که شخصیتهای دیگر این مکتب را به دست فراموشی سپرده است. به زعم نگارنده: “ما در این نوشتار “مکتب” را به معنای محیط و موقعیتی جغرافیایی در نظر میگیریم که تمام موقعیتهای سیاسی، جغرافیایی، زمانی و باورها در آن موقعیت و مکان جغرافیایی ویژه، از نیروهای برانگیزانندهی هنرمندان در آفرینش آثارشان هستند… حتی برای اصفهان هم، به باور من، باید از مکتب اصفهان ۱ و اصفهان ۲ سخن گفت؛ که اصفهان ۱ به رضا عباسی میانجامد و اصفهان ۲ دوران دگردیسی هنر نقاشی آنجا، ظهور تک چهرهسازی به جای ترکیببندیهای هنری، رونق تصویرسازی و صفحهآرایی کتابهاست که در آن نیز حداقل دو سبک متفاوت از هم قابل تمایز است: یکی تقلید از شیوههای غربی که در عین حال بر سنتهای ایرانی استوار است و دیگری که رضا عباسی بیشترین سهم را در ابداع و رونق آن داشت، شیوهی منحصرا ایرانی و نگارگرانه است. دوره پس از این نیز دوره افول نگارگری اصفهان و گزینش شیوهی تقلید و دوگانهسازی (مثنی سازی) توسط هنرمندان است”.