در طی سالیان، مدح بیحساب پیرنیا یا بهرهگیری ابزاری از او از یکسو و نقد منصفانۀ او از سوی دیگر، چهرۀ او و اندیشهاش را معوج و پنهان و غبارآلود کرده است. برایاینکه این چهره آشکار شود، باید با پیرنیا همدل شد؛ باید موقعیت او را درک کرد؛ درد او را فهمید؛ و راه او و ادب راه پیمودن او را کشف کرد. در این صورت است که نقد و سنجش او و پیشتر رفتن از او ممکن خواهد شد. کتاب حاضر در زمرۀ نخستین تلاشها برای فهم و نقد پیرنیا به چنین شیوهای است.امیدوارم این قبیل تحقیقها دربارۀ کلیات و جزئیات اندیشۀ پیرنیا و همۀ پروژههای کامل و ناقص او ادامه یابد و راهی برای ایجاد نشاط در تحقیق دربارۀ معماری ایران و گذشتۀ آن گشوده شود.