فاصله گرفتن از یک دوست که برای ما بیشتر از یک دوست است، همیشه سخت و آزاردهنده است، چه برسد به اینکه او دوست کودکی و نوجوانی ما باشد. وقتی آن دوست عزیز از پیشمان میرود، سعی میکنیم با این تنهایی کنار بیاییم، کاری که خیلی خیلی سخت است. در این مواقع در اطرافمان چشم میچرخانیم به دنبال دوست تازهای که با بودن او بتوانیم به زندگی عادی برگردیم و دوباره از زندگی لذت ببریم. اما همیشه هم دوست تازه آن چیزی نیست که فکر میکردیم و میکنیم. هر دوست جدید با خودش چیزهایی وارد زندگی ما میکند که ممکن است خیلی خیلی غیرعادیتر از آن چیزی باشد که در زندگی بدون دوستمان تجربه میکردیم! کتاب «دوست ابدی من» داستان دختریست به نام کتی که دوست صمیمیاش از شهرشان رفته و با دختر دیگری به نام ویتنی آشنا شده که قرار است جای خالی دوست قدیمیاش را پر کند. ولی این پر کردن جای خالی به نظر میرسد عواقبی برای کتی دارد! ویتنی، این دوست تازه، عروسکهایی دارد که عروسکهای معمولی نیستند و قرار است زندگی کتی را از ماجرا و وحشت پر کنند! این عروسکها با رازهایی که در خودشان دارند و سعی دارند آنها را به کتی بگویند، «دوست ابدی من» را به یکی از ترسناکترین و ماجراجویانهترین رمانهایی که خواندهایم تبدیل میکنند.