کتاب من احمق حاوی دو داستان کوتاه از شروود اندرسن، نویسنده کلاسیک و پیشگام امریکا است که حال و هوای دوره نوجوانی به نام «من احمق» و «نمی فهمم چرا» را بیان میکند. «من احمق » نقب میزند به تو در توی ذهن یک جوان تازه سال دروغگو، دو شخصیتی، درسنخوانده و بفهمی نفهمی خل وضع. فاکنر درباره داستان «من احمق» گفته است: «به گمان من پس از «دل تاریکی» کنراد، «من احمق» بهترین داستان کوتاهی است که به عمرم خواندهام». داستان حول محور مهتری اسبهای مسابقه میچرخد. هرچند کار مهتری اسبها اصولا کار پست و محقری به حساب میآید، اما راوی داستان که جوان تازهسالی است به آن مینازد و فخر میفروشد. البته دیری نمیپاید که خواننده درمییابد فخر فروشی و منممنمهای راوی داستان از ناخرسندی او از زندگی نشات گرفته است. من احمق (I am a fool) روایت داستانی است از یک اتفاق ساده و مضحک که در آن راوی برای دلبری از محبوبش به دروغ متوسل میشود. البته این دروغ نتیجه عکس میدهد و همه چیز نقش بر آب میشود، چون دست بر قضا محبوبش دلباخته شخصیت واقعی او شده است. داستان دوم یکی از معروفترین قصههای شروود اندرسن (Sherwood Anderson) به نام «نمی فهمم چرا» است: در واقع عنوان داستان مهمترین پرسش در نوجوانی است. داستانی است که به شخصیتهای حساس و کمسال تعلق دارد. جهان «نمی فهمم چرا»، جهانی آکنده از انزوا، فرار از خانه، بیحوصلگی حاضر و غایب، لذت دور و خوشبختی احتمالی است؛ جهانی است که ظاهرا مملو از فردیت انسان است و در عین حال بی اعتنا به این فردیت مینماید. اندرسن از چیزی استفاده میکند که در نظر نوجوان زبانی است که میتواند به قلب راز جهان رخنه کند، زبانی که به جهت میل بدوی و اولیه خود هر چیز را تکرار میکند و نشان از افت و خیز یک زبان نوجوانانه دارد.