کتاب "لطفا کتاب هایم را نخوان" از "فریدریش ویلهلم نیچه"، فیلسوف، شاعر و جامعه شناس آلمانی میباشد.در این کتاب که نامه های وی به مادرش،از پنج سالگی تا یک سال پیش از جنون وی میباشد،میتوان تا حدودی با روند زندگی نیچه آشنا شد. تا حدودی میتوان تمام حالت های وی را که در دوره های مختلف زندگیش تجربه کرده است را پی برد.وقتی که اولین تردیدهایش شروع می شود، وقتی استاد دانشگاه می شود، وقتی عاشق می شود و شکست می خورد، وقتی از خواهرش بدش می آید، وقتی کتاب هایش را می نویسد، وقتی به نهایت غرور و خودشیفتگی خود می رسد.میتوان تا حدودی از محبت هایش،از اندیشه هایش،از روزمرگی هایش و حتی از نفرت هایش اندک چیز هایی دریافت. کتاب"لطفا کتاب هایم را نخوان" میتواند اطلاعات بسیاری درباره شخصیت نیچه در اختیار خواننده قرار دهد.به خصوص اگر تاریخ های ارسال هر نامه را با دوران زندگیش و کتاب هایش در آن دوران بتوانیم تطبیق دهیم.در این کتاب بدلیل مکالمه های محاوره ای که بین نیچه و مادرش وجود دارد ، میتوانیم کمی بیشتر با با این فیلسوف بزرگ ارتباط برقرار کنیم. و در پایان کتاب،نامه های پایانی اوست که بیشتر از درد و رنج ها و بیماری های طاقت فرسایش صحبت میکند.