این کتاب حاصل پژوهشی است در باب تاریخ معاصر گوشۀ شمالی میهنمان که هرچند تاریخ معاصرش از تاریخ پارههای دیگر ایران جدا نیست، اما گاه، به خاطر ویژگی قومی ساکنانش، کارنامۀ تاریخیاش برگ دیگری خورده است. هدف این پژوهش ارائۀ تحلیلی بوده است غیر مرسوم و به دور از جانبداریهای تاریخپردازانۀ متعارف از رویدادهای تاریخی یکصد سالۀ آذربایجان. در این اثر تلاشم همه بر این بوده که نگاهی ناقدانه و از برون – و نه از درون – به رویدادها بیندازم و آنها را به مجرد، که در پیوند متقابل با یکدگر ببینم. در بازبینی اسناد تاریخی، هیچگاه در جستجوی حقیقتی یگانه نبودام. حقایق تاریخی همیشه برایم چندگانه بودهاند که تنها با محک خوردن به اسناد و مدارکی که از منابع گونهگون به دست آمده مقام و ارزششان شناخته میشود. اسنادی که در این پژوهش به آنها استناد شده، عمدتا از منابعی انتخاب شده که متعلق به جناحهای متخصام بوده است . تعمدم در این کار، رعایت جانب انصاف بوده است. آرشیوهای مختلف اتحاد شوروی، وزارت امور خارجه انگلیس، ایالات متحده آمریکا، وزارت امور خارجۀ هلند، فرقۀ دموکرات آذربایجان، حکومت خودمختار آذربایجان، و نیز منابع رسمی دولتی ایران از آن جملهاند. در کنار اسناد و مدارک منتشر نشده، باید از جرائد و مطبوعات دولتی و نیز احزاب و گروههای سیاسی هر دوره نیز یاد کنم که دریایی از اطلاعات پراکنده در خود داشتند. و نکتۀ آخر، از آنجا که تاریخ معاصر ایران را تاریخ شفاهی میدانم در پژوهش حاضر از اطلاعات حاصل از مصاحبههای بسیاری که با رهبران فرقۀ دموکرات آذربایجان، حزب توده و اعضای سابق حکومت خودمختار آذربایجان و دیگر دولتمردان معاصر داشتم، بهرههای بسیار بردهام. کاربرد این مصاحبهها تنها محدود به باز نمودن نکات مبهم مربوط به رویدادهای مورد بحث نیست، نقش این مصاحبهها را در ارزیابی، مقایسه و مقابلۀ اسناد اصلی و فرعی مورد استناد نیز نباید نادیده گرفت.