تجارب الامم (آزمودههای مردم) نامی نزدیک به حقیقت است که نگارندهی بزرگوار این کتاب بدان داده است. البته این کتاب نه آزمودههای همهی مردم جهان و نه همهی خاورمیانه، بلکه بیشتر، آزمودههای مردم ایران است. مردمی که در زمان مولف، چهارصد و اند سال بود که به دگرگونگی ژرف برخورد کرده بودند. بندهای بسیاری از ستمها گسیخته شده، بسیاری از قوانین ظالمانۀ کاستها که سدههایی دراز دست و پای مردم را بسته بود، بیاعتبار اعلام شده تحمیل برخی باورهای پوچ و پنداری موقوف گردیده بود. مردم ایران چنان از آن قوانین در رنج بودند که حتی پیش از آن که قرآن کریم مدوّن گردد، نه تنها از آن نظام که نام خودی داشت دفاع ننمودند، بلکه با آن قوم که هنوز موفق به درک مضامین قرآن مجید نشده بودند در براندازی رژیم کهنه، همکاری کردند. اما متأسفانه مردم ایران پس از اندک مدتی متوجه شدند که رژیم نوین نیز وعدههای الاهی را کنار نهاده، همان راه کسری و قیصر را میپیماید. نژاد عرب را بر عجم ترجیح میدهد، گروهی روشنفکر را که بدان آیت استناد کرده خواهان تساوی شعوب و قبایل بودند به جرم «شعوبی» بودن که گونهای انترناسیونالیسم اسلامی امروزی بود زیر پیگرد نهاده، میکشد. فرمانروایان نوین با گذشت کمتر از نیم سده تحت تأثیر فرهنگ ایرانیان قرار گرفته آنان را به کارهای اداری دفتری و حساب و کتاب کشوری دعوت کردند. فرهنگ برتر این مردم که پس از اندک زمانی زبان عربی را به خوبی آموخته بودند، سبب شد، اندیشمندان فلسفی و اجتماعی جامعهی نوین از میان ایشان بیرون آید، حتی زبانشناسی، ادب، دستور زبان حاکمان نوین را نیز با کمک گرفتن از فرموده مولای متقیان تنظیم نمودند، برای شعرشان عروض ساختند، تاریخ را که تاریخ مردم ایران بود به زبان حاکمان نگاشتند، فلسفه را از زبانهای باستانی هندی، پهلوی، سریانی و حتی یونانی به زبان عربی ترجمه کردند، در وضع اصطلاحهای فلسفی، تاریخی، جغرافیایی، مذهبی به گسترش زبان عربی کمکها کردند. فرمانروایان جدید که از بومیان عقب افتادهتر بودند، ساده و مادیتر میاندیشیدند، از یک سو در برابر اندیشههای عالیتر، متافیزیک و تنزیه گرای محکومان، که آن را بر خلاف باورهای قشری سلفی خود تشخیص میداند، مقاومت کرده روشناندیشان و متافیزیسینهای تنزیهگرای اسلامی را «غالی» غلوکننده در متافیزیسم خوانده تکفیر میکردند و میکشتند، و از سوی دیگر تحت تأثیر حقانیت ایشان قرار گرفته کمکم از ایشان میآموختند…