کتاب با مباحث نقد مولویپژوهی و یافتههای پژوهشگران آغاز میشود و پس از آن مسائل اصلی و اساسی در تعالیم مولوی به قصد معرفی جهانبینی و حکمت مولانا یکی پس از دیگری با دید تازه و طرحی نو پیگرفته میشود که در طلیعۀ آن بیان نظریۀ مهم اصل بزرگ و حقیقی هستی یا عالم عدمهای هستی نما، مطرح و نقد و بررسی میشود که در واقع کلیدیترین اصل و موضوع در فهم جهانبینی و حکمت مولانا به شمار میآید و بر این نکتهها در یادداشتهایی دیگر تأکید میرود که معراج کمال آدمی معراج معرفتی است و راه آن از درون میگذرد نه از بیرون، رسیدن به کمال صد در صدی در این معراج به دلیل وضعیت ناسوتی و جسمانی امکانپذیر نیست، موفقیت در همین سیر و سلوک موهبتی و بخشایشی است، نهایت این سیر «وحدت» است که آنخود متقاضی فناست و نه اتصال و نه اتحاد. در بحث از جوهر حکمت عرفانی مولوی و ابن عربی نتیجه این میشود که جوهر حکمت مولوی موّاج نامدّون و به همین سبب پویاست و از آن ابن عربی بسیار منظم مدّون و ایستاست.