ناتوانی در یادگیری. این روزها از این عبارت بسیار استفاده میشود. به نظر میرسد، به هر مشکلی که کودک در مدرسه با آن مواجه میشود، برچسب «ناتوانی در یادگیری» میزنند. چرا کودکی که به او برچسب «مشکل ناتوانی در یادگیری» زده شده، بعضی از کارها را به خوبی انجام میدهد اما از عهده دیگر کارها به سختی برمیآید؟ چرا مسئولان مدرسه تا کلاس سوم به وجود این مشکل پی نمیبرند؟ چطور والدین چنین کودکی متوجه نشانههای غیرعادی رشد و رفتار فرزندشان تا قبل از ورود به مدرسه نشدهاند؟ وقتی والدین از خود میپرسند: «آیا فرزند من در یادگیری ناتوان است؟» سوالهای مشابه بسیاری در ذهنشان شکل میگیرد. متأسفانه نمیتوان پاسخهای مشخصی برای این پرسشها یافت. با اطمینان میتوان گفت کودکانی که دچار این مشکل میشوند گروه بزرگی را تشکیل میدهند. به عنوان مثال، بعضی از این کودکان خیلی زود شروع به حرف زدن میکنند اما بعضی دیگر خیلی دیر حرف زدن را یاد میگیرند. بعضی در دهماهگی شروع به راه رفتن میکنند و بعضی دیگر تا دوسالگی قادر به راه رفتن نیستند. تأخیر در یک مرحله از رشد الزاما دلیل وجود این مشکل نیست. بنابراین میتوان گفت که رشد طبیعی کودک نیز دلیل بر رد مشکل ناتوانی در یادگیری نیست. از اینرو ممکن است مشکل ناتوانی در یادگیری قبل از دبستان تشخیص داده نشود.