ایرانیان با انقلاب عظیم مشروطه، حرکتشان را به سوی توسعه و تجدد آغاز کردند و چنان شتابی در این حرکت داشتند که کمتر ملتی را میشد با آنها قیاس کرد. انقلابی با مطالباتی مترقی و نو که مهمترینشان قانونپذیری حاکمیت و ایجاد دولت مدرن در ادامهی ضرورت قانونمداری و قانونمندی بود. مشروطهی ایرانی با وجود دستاوردهای عظیمش اما دشمنان قسمخوردهای از متحجرین داخلی تا استعمارگران و امپریالیستهای خارجی داشت و یکی از دلایل ناکامیاش همینها بودند. اما مسئلهای ریشهتر نیز وجود دارد که پرداختن به آن شاید از همهی مسائل مهمتر باشد و شاید از مشروطه تا به همین امروز اساس ناکامی جامعهی ایرانی در رسیدن به حکمرانی مدرن است: ابهام در معنا و مفهوم قانون و شیوههای وضع و ساخت قانون. کتاب «دولت مدرن و بحران قانون» با محور قرار دادن همین وضعیت در تاریخ ایران از مشروطه تا امروز، به تجزیه و تحلیل دقیقی دست زده که چالشهای پیدرپی میان قانون و شریعت را در ایران معاصر نشان میدهد. داود فیرحی، پژوهشگر فقه، حقوق، علوم سیاسی و تاریخ، در این کتاب با پژوهشی ژرف به لایههای ماجرای قانون و دولت مدرن در ایران رفته و این مناقشه و بحران تمامنشدنی را واکاوی کردهاست. «دولت مدرن و بحران قانون: چالش قانون و شریعت در ایران معاصر» در جهت فهم حرکت بزرگ مشروطه در بستر تمام تاریخ ایران و فرصتهایی که در آن لحظهی تاریخی و پسازآن ازدست رفته، باید خواند و در آن مداقه کرد.