داستان در مورد فورد، پسر دوازدهسالهایست که وقتی همراه پدرش بیرون رفته بود، طی حادثهای عجیب و مرموز، موجودی از زیر زمین ظاهر میشود و پدرش را جلوی چشمهایش با خود به دنیای زیر زمین میبرد. مدتی بعد با پیشنهادی مواجه میشود که برای گرفتن انتقام پدرش، به مدرسهی جادویی اوپنهایمر برود و فنون جادویی را فرا بگیرد. اما همهچیز به آن سادگیهایی که فکر میکرد پیش نمیرود چون تقریبا تمام کسانی که در مدرسه هستند، به دلایلی نمیخواهند فورد موفق شود، دلایلی که به مرگ پدرش هم نامربوط نیست. اگر او نتواند پرده از رمز و راز این مدرسه بردارد، بهزودی اتفاقات بزرگتری در پیش خواهد بود. آیا او میتواند چیزهایی که بقیه از او پنهان میکنند را قبل از اینکه دیر بشود یاد بگیرد؟