آمار نشان می دهد که در بخش آکادمیک و همچنین محافظه کار جامعه فلسفی ایران معاصر ، بخش قابل توجهی از مقالات ، پایان نامه ها و پروژه های تحقیقاتی به فلسفه تطبیقی اختصاص یافته است. نویسنده یعنی « هانری کربن » در قسمت اول کتاب « فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی » این مقاله تلاش خواهیم کرد تا این سلطه را با تکیه بر برخی آمارهای رسمی نشان دهیم. اما این رویداد با عوارض جانبی و کمبودهای بی شماری همراه است که در قسمت دوم مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت. در بخش سوم ، علل و ریشه های این رویداد بررسی می شود. اما به نظر می رسد در میان علل مختلف ذکر شده یک علت بارزتر است. تعامل جدی با مطالعات تطبیقی ، مرحله ای از رویکرد بنیادی موسسات محافظه کار و تا حدی متخصصان علوم انسانی در ایران با علوم انسانی غربی به منظور بومی سازی این علوم است و این خود منشا آن برخی انگیزه های عقیدتی و سیاسی است. با نزاع با غرب. دلیل این امر در اجرای قوی افکار فلسفی آن ، مطابق با سیر تحول تفسیر فلسفی در طول زمان ، که در بحث در این مقاله نیز اساسی است ، نهفته است.