در چند دههی پس از انقلاب 1357 ایران، همواره نوک پیکان حمله به سوی روشنفکران و به خاصه روشنفکران چپ بوده است و بسیاری از منتقدان و مخالفان انقلاب اسلامی، آثار منتشر شدهی روشنفکران ایرانی را در برآمدن حکومت اسلامی موثر میدانند. جامعهی ایرانی با خوی ضد روشنفکری که در همهی طبقات و اقشارش وجود دارد، در تمام ناکامیهای سدهی گذشتهاش بی محابا به روشنفکران و روشنفکری حمله کرده و ماجرا به حدی عجیب است که به عکس تمام کشورهای مترقی، روشنفکر خطاب کردن آدمها در ایران نوعی تخطئه، تمسخر و دشمنانگاری است! کتاب «جهانبینی در ایران پیش از انقلاب» یکی از معدود کتابهاییست که به بررسی دقیق نگرهی نویسندگان و روشنفکران ایرانی در بازهی میان انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی پرداخته و بسیاری از افسانههای پیشینی دربارهی روشنفکران و همسوییشان با نحلهی فکری حاکم پس از انقلاب 1357 را بههم میریزد. در این کتاب نویسندگانی مثل صادق هدایت، محمدعلی جمالزاده، هوشنگ گلشیری، صادق چوبک و ... زیر ذرهبین قرار داده و جهانبینی و ایدئولوژی درون آثارشان و دامنهی تاثیرشان را در بوتهی نقد نشانده است. کلاوس پدرسن در کتاب جهانبینی در ایران پیش از انقلاب با مداقه در داستانهای کوتاه ایرانی و در نظر گرفتن این گونهی ادبی در قامت مهمترین و به کمال رسیدهترین گونهی ادبی مدرن در ایران، مسئلهی اساسی کتابش را پیش برده و توانسته به دیدی عمیق و جامع از وضعیت فکری روشنفکران ایرانی در قریب به شش دههی منتهی به انقلاب 57 برسد.