فرزند شهیدی که دانشجوی سال آخر پزشکی بود، در جریان یک سانحه رانندگی دچار مرگ مغزی شد. هجده روز در کما بود و همه میگفتند اعضای بدنش را اهدا کنید. اما یکباره این جوان به هوش آمد… او تجربه نزدیک به مرگ عجیبی داشت. پس از مدتها که شرایط طبیعی پیدا کرد معلوم شد هجده روز در بهشت پروردگار مهمان پدرش بود و با خاطرات زیبایی از همنشینی با شهدا به میان ما بازگشته… مشاهدات او توصیف کاملی از نعمتهای بهشت برزخی است. پدرش از سرداران بااخلاص جبههها بود که استاد رحیم پور ازغدی و سرداران بزرگ جنگ خاطرات زیبایی از او نقل کردهاند. این کتاب به بررسی خاطرات زیبای این پدر و پسر میپردازد.