ماجرا به این سادگیها هم نیست که به خوردمان دادهاند. سیر حرکت سرزمین بزرگ روسیه از حکومت تزاری به شوروی و پس از آن به پوتینیسم! نگاهی به روسیهی پیش از شوروی نشان میدهد که چهطور بلشویکها در یکی دو دهه، کشوری سرشار از فقر، بیسوادی، گرسنگی و بدون کمترین نشانهای از پیشرفت و توسعه را به یکی از دو ابرقدرت جهان تبدیل کردند. با این همه، حاکمام شوروی با وجود همهی دستاوردهایشان در صنعت و شاخصهای توسعه مثل بهداشت، آموزش و مسکن، چنان خودکامه و جبار بودند و حکومتی سراسر پلیسی و امنیتی را بنا نهاده بودند که درنهایت فروپاشی اتفاق افتاد و روسیه وارد عصر پساشوروی و پوتینیسم شد که خود شکل دیگری از خودکامگیست که صنعت و تکنولوژی در آن همچنان به پیش میتازد ولی مردم دیگر مثل دوران شوروی بدون دغدغهی مسکن و بهداشت و آموزش نیستند و باید هم حاکم جبار را تحمل کنند و هم در بدبختیهای روزمرهشان دست و پا بزنند. کتاب «آینده تاریخ است» با هفت شخصیت، شبهداستانی را از روسیهی پساشوروی روایت میکند، درست پس از روزهایی که پیرمردهای حزب کمونیست شوروی یکییکی مردند و جوانهایی بر سر کار آمدند که فکر میکردند چیزهایی قابل اصلاح شدن است و درنهایت شوروی را با مغز به زمین زدند. ماشا گسن در «آینده تاریخ است: چگونه تمامیتخواهی دوباره بر روسیه مسلط شد» گویی خودش و دوستانش در روسیهی سه چهار دههی اخیر از گوشهوکنار کشور به مسکو آمدهاند و هرکدام ناداستانهایی از زیستن در پساتوتالیتاریسم پوتینی با خود حمل میکنند تا به ما بگویند. آینده تاریخ است را برای فهم چرایی فروریختن هرآنچه سخت و استوار است و دود شدن و به هوا رفتنش و چگونگی ادامهی حیات بر کپههای آن خاکستر، باید خواند.